پرتال امام خمینی (س): از سالیان دور ، دراربعین حسینی ، میلیون ها تن با دلی عاشق از کشورهای مختلف با پای پیاده به کربلا طی طریق می‌کنند؛ سفری که نه فقط یک پیاده روی ساده است، بلکه زیارتی روحانی و تجربه‌ای عمیق از عشق و دلدادگی به سیدالشهداست. در میان این کاروان‌ها، خاطره‌ای ناب از همراهی حجت الاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور با حاج‌آقا مصطفی خمینی به چشم می‌خورد؛ سفری که هر قدمش روایتگر عشقی عمیق و ارادتی بی‌پایان به سیدالشهدا(ع) است و با هم‌نوایی دعا و زمزمه،به نام امام حسین (ع) جان تازه‌ای می‌گیرد. این روایت نه تنها صدای پاهای خسته زائران است، بلکه پژواک قلب‌های مشتاقی است که در مسیر نور، عشق را می‌جویند.

کربلا با پای پیاده

در طول سال چند مناسبت وجود دارد که زیارت حضرت اباعبدالله (ع) در آن روزها، مستحب مؤکّد است و روایات معتبر فراوانی راجع به فضیلت زیارت امام حسین (ع) در آن روزها واردشده است.

مواقع مخصوص زیارتی عبارت است از: شب‌های جمعه، روز عرفه، روز اربعین، روز اول ماه رجب، شب نیمه رجب، شب نیمه شعبان، شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان و روز عید فطر. در واقع حداقل در چهار مناسبت شیعیان و علاقه­مندان به اهل‌بیت و سیدالشهدا (ع) به‌صورت دسته‌جمعی و در قالب قافله و یا به‌صورت شخصی و فردی از گوشه و کنار کشور عراق با پای پیاده به‌طرف کربلا حرکت می‌کنند.

در این مناسبت‌ها از شهرهای دور دست مثل بصره، سماوه، ناصریه، بغداد، حله، نجف و... انبوه جمعیت سر از پای نشناخته، بی‌ریا و بی‌آلایش، با زمزمه‌های عارفانه و عاشقانه در این سفر ملکوتی و نورانی شرکت می‌جویند. از نجف، غیر از مردم عادی و معمولی، علما، فضلا و طلاب و حتی برخی از مراجع مثل آیت‌الله شاهرودی و دیگران (تا زمانی که توان پیاده‌روی داشتند) نیز دسته‌دسته و گروه‌گروه عازم کربلا می‌شدند. حوزه نجف دارای چند قافله رسمی معروف و بزرگ بود.

در این قافله‌ها حدود چهل‌تا پنجاه نفر عضو ثابت بودند و تعدادی هم در هر مرتبه به آنان اضافه می‌شد؛ برخی از کاروان‌ها مخصوص و مربوط به بیوت مراجع و یا مدارس نجف بود، مثل کاروان بیت آیت‌الله شاهرودی و یا کاروان مدرسه قزوینی‌ها که در چنین کاروان‌هایی نوعاً افراد غریبه وجود نداشت، ولی یکی دو قافله بسیار معتبر بود که طلاب علاقه­مند اکثراً با آن‌ها سفر می‌کردند:

۱) قافله منسوب به شهید محراب حضرت آیت‌الله سید اسدالله مدنی که با توجه به روحیات عارفانه و خصوصیات اخلاقی ایشان، بسیاری از طلاب وارسته سعی می‌کردند در محضر او باشند.

۲) قافله آقای حلیمی که از مدرسه مرحوم آیت‌الله بروجردی حرکت می‌کرد. آیت‌الله حاج‌آقا مصطفی خمینی با این قافله به کربلا مشرف می‌شد.

فاصله بین نجف و کربلا از راه اصلی و آسفالته حدود هشتاد کیلومتر و از جاده فرعی و کنار شط فرات و مسیر نخلستان متجاوز از یک‌صد کیلومتر است. معمولاً کاروان‌های نجف‌اشرف مسیر فرعی و راه کنار آب را انتخاب می‌کردند.

من به‌جز دو سه مرتبه که به‌صورت شخصی سفر کردم، بقیه اوقات همراه کاروان آقای حلیمی به کربلا می‌رفتم. حرکت و سیر انفرادی و یا همراه با کاروان، هریک ویژگی خاصی دارد. خوبی حرکت با کاروان خدمات جنبی بود که از حیث آذوقه و خوراک و حمل بار انجام می‌شد. کسانی که به‌صورت فردی حرکت می‌کردند مجبور بودند راحله و توشه سفر را همراه خود بردارند و در هوای گرم و سوزان عراق راه رفتن با یک کوله‌پشتی و بار بسیار دشوار بود، ولی کاروان‌ها معمولاً اسب، گاری و یا وانت‌بار بزرگی اجاره می‌کردند و بار و اثاث کاروان را به محل اطراق بعدی منتقل می‌نمودند و در آنجا خیمه می‌زدند. اگر هم کسی در وسط راه از راه رفتن بازمی‌ماند، با همین وسیله نقلیه به محل اطراق برده می‌شد. این کاروان‌ها به‌صورت دومرحله‌ای حرکت می‌کردند؛

مرحله اول، نجف تا شهرک «چفل» بود، این مسیر حدود ۳۵ کیلومتر بود که از نجف در کنار جاده اصلی بغداد پیش می‌رفت؛ بخشی از کاروانیان افراد چابک و جوان بودند که به ‌عنوان طلایه‌دار از همان نجف حرکت می‌کردند ولی عده‌ای بودند که مرحله اول آنان را از پای می‌انداخت و لذا در چفل ملحق می‌شدند و سفر خود را از آنجا که مرحله دوم بود شروع می‌کردند. از چفل به بعد جاده منحرف می‌شد و در کنار رود فرات و از میان نخلستان‌ها در مسیر کربلا پیش می‌رفت ـ حاج‌آقا مصطفی و آقای سید محمدرضا اشکوری و آقای سید محمد بجنوردی و برخی از افراد مسن معمولاً در چفل ملحق می‌شدند ـ در طول مسیر، روستاهای کوچک و بزرگی بود که مردمش به زراعت، باغداری، پرورش نخل خرما و دامداری اشتغال داشتند. نخلستان‌ها، باغ‌ها و مزارع به‌ وسیله نهر فرات مشروب می‌گردیدند.

بهره‌برداری از آب نهر فرات به‌وسیله «ناعور» انجام می‌شد. هر روستا یک مضیف (مهمانسرا) داشت که در طول سال، بخصوص موسم زیارتی، هرکس از آنجا عبور می‌کرد در آن مضیف پذیرایی می‌شد. مضیف‌ها محوطه بزرگی به‌صورت مربع ‌مستطیل هستند که دیواره و سقف آن کاملاً از چوب و حصیر نخل خرما ساخته‌شده است. وسط آن محوطه یک اجاق است که در زمستان‌ها با هیزم می‌سوزد و چای و قهوه را نیز در کنار آن اجاق تهیه می‌کنند.

اطراف این مضیف، فرش‌ها و مخدّه‌های عربی پهن‌شده است. روستاییان عراقی بسیار مهمان ‌دوست هستند؛ آنان زائرین امام حسین (ع) را میان‌روز با چای، قهوه، شیر و دوغ پذیرایی و به هنگام ظهر و شام نیز با ذبح گوسفند و طبخ غذا از آنان به گرمی استقبال می‌کردند. البته آقای حلیمی سعی می‌کرد در وسط راه خود خیمه بر پا کند و به سبک ایرانی غذا تهیه نماید. ولی در طول مسیر بالاخره مواردی اتفاق می‌افتاد که در اثر اصرار فوق‌العاده روستاییان مجبور به پذیرش دعوت و اقامت در آن مهمانسرا شویم. قافله‌ها معمولاً این مسیر را طی پنج الی شش روز می‌پیمودند ولی افرادی که منفرداً حرکت می‌کردند، در مدتی کمتر از سه روز به کربلا می‌رسیدند.

در اوقات صبح، ظهر و شام، نماز به امامت حاج‌آقا مصطفی اقامه می‌شد و شب‌هنگام پس از نماز مغرب و عشا، دعای توسل و زیارت عاشورا خوانده می‌شد. اگر شب جمعه در راه بودیم دعای کمیل و ذکر مصیبت توسط دوستان انجام می‌گرفت. از خصوصیات حاج‌آقا مصطفی این بود که هر شب متجاوز از یک ساعت قبل از اذان صبح برمی‌خاست و به نماز شب می‌پرداخت.

او بسیار خوش‌مشرب و خوش مسافرت بود؛ در سفرها با همراهان دوست و‌ رفیق بود و همواره سعی می‌کرد به کسی سخت نگذرد. مواظب بود کسی عقب نیفتد و جا نماند. در جلسات گفت ‌وشنودی که عمدتاً شب‌ها، رفقای هم‌سفر دورهم جمع می‌شدند، از هر دری سخنی به میان می‌آمد. حاج‌آقا مصطفی پیوسته متذکر بود و زیر لب اذکاری را ترنم می‌کرد. در تابستان‌ها به جهت گرمی طاقت‌فرسای هوا، بعد از اذان صبح حرکت می‌کردیم و تا دو سه ساعت بعد از طلوع آفتاب راه می‌رفتیم، سپس در محلی اطراق می‌کردیم و صبحانه و نهار در همان‌جا صرف می‌شد. عصر که مقداری از گرمای هوا کاسته می‌شد، باز حرکت از سر گرفته می‌شد.

در وسط روز برخی ازدوستان در نهر فرات شنا می‌کردند، بعضی به قرائت قرآن و دعا می‌پرداختند و بعضی استراحت و یا مطالعه می‌کردند. حدود ۲۵ کیلومتری کربلا، راه فرعی به جاده اصلی بغداد ـ کربلا می‌رسید و می‌بایستی از کنار راه آسفالته ادامه مسیر بدهیم. در نزدیکی کربلا روستای بزرگی به نام «طویریج» واقع است. هرسال ظهر عاشورا، دسته بسیار عظیمی از آن روستا به‌صورت عزادار، به سر و سینه خود می‌زنند و به‌سوی کربلا می‌روند. چون مکرراً از بزرگان نقل‌شده است که حضرت امام زمان (عج) را در میان این دسته مشاهده کرده‌اند.

جمعیت عظیمی از راه‌های دور و نزدیک برای شرکت در این مراسم می‌آیند و همواره بسیاری از علما و مراجع بزرگ نیز در میان جمعیت دیده می‌شوند. در طویریج اکثر کسانی که با پای پیاده و تاول‌زده و بدنی از آفتاب‌ سوخته آمده‌اند، در آب فرات خود را شستشو داده و غسل زیارت امام حسین (ع) می‌کنند و با طهارت وارد شهر کربلا می‌شوند و درحالی‌که خستگی راه بر بدن و گردوغبار سفر را بر چهره و لباس خود دارند مستقیماً به‌پای بوس و زیارت مرقد مطهر حضرت ابا‌عبدالله الحسین سیدالشهدا (ع) و اصحاب و اولاد و برادران آن حضرت می‌شتابند و برخی ترجیح می‌دهند مقداری استراحت کرده و هنگامی‌که سرحال آمدند به زیارت مشرف گردند.

خاطره ای از مرحوم محتشمی پور /سفیر امام و انقلاب / یادها 46


. انتهای پیام /*